دلم تنگ شده . . .
برای "عکس "هایی که پاره کردم و سوزاندمشان . . .
برای دفتر "خاطراتم" که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم . . .
حتی برای آدمهای "حسودی" که دورو برم می چرخیدند و خیلی دبر شناختمشان . . . !
برای "بی خیالی" و "آرامشی" که مدتهاست که دیگر ندارمش . . .
"خنده هایی" که دارم فراموششان می کنم . . .
و "برای خودم که حالا دیگر خیلی عوض شده ام" !
نظرات شما عزیزان:
|